Skip to Content

ساخت مشتی پوچ نامه با سرمایه ملت ایران:

«روند بحث برانگیز ساخت سریال های تلویزیون» قسمت اول


به توصیه امثال او در این سریالها، ایرانی به تصویر کشیده می شود که در آنجا نخبگان و وزیران فارسی زبان مثل بید در برابر شاهان ترک به خود می لرزند و بختیاری های شجاع، مزدور انگلستان معرفی می شوند.

میبد خبر؛ 

شکر خدا در این سالهای رشد تورم اقتصادی شاهد رشد سریالهای تاریخی، به ویژه در باره تاریخ معاصر ایران هم هستیم. هزاردستان، امیرکبیر، سرزمین کهن، تبریز مهآلود، عمارت کلاه فرنگی، کلاه پهلوی، در چشم باد، سالهای مشروطه، کیف انگلیسی و مشتی پوچ نامه دیگر از جمله سریال هایی هستند که با سرمایه ملت ایران و در پرتو همکاری دو گروه ناآگاه و آگاه و همفکر با یکدیگر ساخته شده اند.

 گروه ناآگاه کسانی هستند که همچنان در توهم بازتولید تمدنهای گذشته سیر می کنند و برای آنها فرقی میان یک بنگلادشی و یک مصری با یک بوشهری یا سنندجی نیست و ملیت جایی در اندیشه آنان ندارد؛ بسیاری از فارسی زبانهای سریال ساز مانند محمدرضا ورزی، جعفری جوزانی و دیگران از این گروهند.
 اما گروه دوم دست اندر کار ساخت این سریال ها، مردمانی نیرنگ بازند که آگاهانه و به سختی با ایران و ایرانی کینه می ورزند و به آسانی همه ویژگیهای ملی ایرانیان را به سخره می گیرند. عملکرد و رفتار این گروه، بیننده ایرانی آشنا با تاریخ و الفبای سیاست را به یاد بازماندگان فرقه دمکرات آذربایجان و حزب توده ایران می اندازد. متأسفانه بیشتر این افراد آذربایجانی بوده یا ریشه آذربایجانی دارند؛ امثال کمال تبریزی و مشاور تاریخیش عباس سلیمی نمین که دُرفشانی اخیر در سریال سرزمین کهن کار آنها بود.
 کارگردانان، فیلم نامه نویسان و مشاوران تاریخی این سریالها هر کدام با اهداف خاص خود دست اندر کار سریال سازی شده اند ولی همه آنها در یک مشخصه با هم اتفاق نظر دارند و آن، بی اعتنایی به مفهوم ایران به عنوان واحدی سیاسی و ناسازگاری با هویت ملی ایرانیان و زبان فارسی است.
 بر خلاف گروه ساده اندیش اول که به ملیت ایرانی بی اعتناست، گروه مرموز دوم که بیننده با دیدن آثارشان سخت هوس می کند که آنها را از شاگردان پیشه وری و حزب توده تصور نماید، به مسائل عینی و جدی مانند ملیت و هویت ملی توجه بسیار دارد؛ امری که خود به دو چیز معطوف است: نخست کوبیدن ملیت ایرانی و سپس طرح ملیت موهوم آذربایجانی و برکشیدن آن در برابر ملیت ایرانی.
 
گروه نخست یا عمدتا فارسی زبانهای تلویزیون ملی ایران، بیشتر به دنبال ساخت فیلمها و سریالهای مذهبی هستند و از حساسیتهای مسائل اقوام و امکان بهره برداری قدرتهای جهانی و همسایگان کینه توز ما از چنین مسائلی برکنار و بی اطلاعند و عذرشان به همین دلیل خواسته است. این همسایگان که پیش از جهانی شدن تمدن غرب در پیکار همیشگی با ایران به سر می بردند، به رغم سلطه تمدن غرب بر همه شئوناتشان، همچنان بر دشمنی با استقلال ایران پای می فشارند و حتی در این راه با غربیان متحد هستند. کیست که نداند بزرگترین پایگاههای نظامی آمریکا برای رصد ایران در خاک این «برادران» مسلمان از ترکیه گرفته تا کشورهای عربی مستقر است.
در حالی که خانم برندا شفر، افسر اطلاعاتی ارتش اسرائیل و پژوهشگر دانشگاههای هاروارد و حیفا، با نوشتن کتابی به نام«مرزها و برادری، ایران و چالش هویت آذربایجانی» تخم تجزیه طلبی را در ایران می کارد و خیلی زود محصول آن را به صورت بالا رفتن پرچم کشورهای بیگانه در ورزشگاه تبریز به چشم می بینیم، برادران سریال ساز و متعهد گروه اول، حساسیت چندانی نسبت به در خطر افتادن تمامیت ارضی کشور نشان نمی دهند، در حالی که دستگاه تبلیغاتی کشورهای همسایه ما پیگیرانه در کار تبلیغ ملیت خود هستند. برای نمونه سریال ترکی «حریم سلطان» بیشتر، بار تبلیغ ملیت ترکی دارد و کمتر به اسلامیت ترکان می پردازد. نظیر همین حالت در مورد سریال عربی «عمربن خطاب» ساخت سعودی ها هم صدق می کند و جوانمردی و شجاعت عمر در این سریال بیشتر صفتی عربی و پیشا اسلامی است تا صرفا امری اسلامی.
 
اما گروه دوم که بیشتر اعضایش آذربایجانی هستند، عمدا و با موذی گری خاصی به هویت اقوام ایرانی نژاد می تازد که تازه ترین آن را نسبت به بختیاری ها در سریال سرزمین کهن به کارگردانی کمال تبریزی با مشاوره عباس سلیمی نمین شاهد بوده ایم. اگر اندکی با آثار و ادبیات حزب توده و فرقه دمکرات آذربایجان و جهان بینی و درک و دریافت آنها از تاریخ و مردم ایران آشنا باشید یا سری به سایتهای اینترنتی پان ترکها بزنید و تاریخنگاری و زبانشناسی اینترنتی و غیر علمیشان را ملاحظه کنید، آنگاه در می یابید که چقدر زبان، دیالوگها و دیدگاههای مطرح شده در سریال سرزمین کهن توسط کمال تبریزی و عباس سلیمی نمین به زبان و بیان توده ایهای سابق، فرقه ای های دهه بیست خورشیدی و پان ترک های امروزین شبیه و نزدیک است.
 
 از ماهیت دشمنی و کینه توزی کمال تبریزی با ملیت و هویت ایرانی از طریق سریالهای شهریار و سرزمین کهن- که ما را به یاد ادبیات پان ترکی می اندازند- به خوبی آگاه شده ایم ولی عملکرد عباس سلیمی نمین مشاور تاریخی سریال اخیر، از کارگردان آن هم پیچیده تر است. سلیمی نمین که به مدت 13 سال مدیر مسؤول سابق کیهان هوایی بود، در ساز و کاری مرموز به مدیریت دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران(یعنی جای حساسی که تاریخ هویت ایرانی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد) رسیده و امروزه با سرمایه مردم ایران سرگرم مبارزه با هویت ملی ایران است. او همه وقت و توان مالی بنیادش را که از آن ملت ایران است، صرف تطهیر سلسله ننگین ترکان قاجار نموده و در پوشش انتقاد از رضاشاه و سلسله پهلوی، در حقیقت هویت ایرانیان و ملیت ایرانی را زیر سؤال می برد.
 
 تداوم هویتی و فرهنگی ایران به معنای تنها کشور دارالاسلام که عرب زبان و ترک زبان نشد، او و همفکرانش را آشفته می کند و در پوشش به نقد کشیدن رضاشاه، از خطر پان ایرانیسم دم می زند و در حقیقت بر هویت آریایی ایرانیان می تازد. البته او به خوبی می داند که ایرانیان میهن پرست هستند و ما پدیده پیچیده ای به نام پان ایرانیسم در ایران نداریم و دو حزب سومکا به رهبری منشی زاده(که خود نه قفقازی بود) و حزب پان ایرانیست به رهبری فروهر و پزشکپور، احزابی بسیار کوچک در تاریخ سیاسی ایران معاصر بوده اند. به توصیه امثال او در این سریالها، ایرانی به تصویر کشیده می شود که در آنجا نخبگان و وزیران فارسی زبان مثل بید در برابر شاهان ترک به خود می لرزند و بختیاری های شجاع، مزدور انگلستان معرفی می شوند.
 
پایان قسمت اول/



رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.