Skip to Content


آنچه رهبر حکیم انقلاب در خشت خام می دید


رفته رفته افرادی که بی توجه به هشدارهای رهبر انقلاب به تعهدات غرب دلخوش کرده بودند، تبدیل به منتقدان بد عهدی آمریکا شده اند.

 ماجرا از آنجا آغاز شد که سال 92 بخش عمده ای از مردم ایران تحت تاثیر تبلیغات سنگین رسانه های معاند و بازوهای داخلی آن تمام مشکلات را ناشی از فعالیت های هسته ای و تحریم های ناشی از آن می دیدند. همین عامل باعث شد تا مواضع هسته ای بخش عمده ای از تبلیغات نامزدهای انتخاباتی را به خود اختصاص دهد. متاسفانه علی رغم هشدارهای مکرر رهبر انقلاب مبنی بر اینکه مخالفت ها، تحریم ها و کارشکنی های غرب ارتباطی به پیشرفت های هسته ای ندارد باز هم عده ای با پافشاری بر این مطلب رای 50 درصدی مردم را رای به توقف صنعت هسته ای تعبیر کردند.
روحانی بعد از پیروزی در انتخابات به جز وعده مضحک حل صد روزه مشکلات تنها یک برنامه داشت و آن هم مذاکره با غرب و برداشتن تحریم ها بود.
اواخر بهمن ماه سال 92 بود که رهبر انقلاب در دیدار با مردم آذربایجان در واکنش به تمایل شدید دولتی ها برای مذاکرات فرمودند: «بعضی از مسئولین و دولتمردان - دولتمردان آن دولت، بعد هم دولتمردان این دولت - فكر میكنند در قضیّه‌ی هسته‌ای ما با آمریكایی‌ها مذاكره كنیم [تا] موضوع حل بشود؛ گفتیم خیلی خب، اصرار دارید شما، در این موضوعِ بالخصوص بروید مذاكره كنید؛ ولی در همان سخنرانی اوّل امسال گفتم من خوشبین نیستم؛ مخالفتی نمیكنم امّا خوشبین نیستم.»
رهبر فرزانه انقلاب که در هر دوره ای حمایت از دولت و عدم دخالت در امور جاری را در دستور کار قرار داده اند، این بار هم مثل همیشه از دخالت در سیاست های دولت خودداری فرمودند ولی بنا بر وظیفه رهبری خود راه را نشان دادند.
اما دولتی ها بی توجه به این رهنمودها همچنان بر سیاست خود اصرار ورزیدند. حتی روحانی بارها گفت به مذاکرات خوش بین است.
نتیجه این پافشاری ها این شد که سه سال از عمر دولت به این گذشت که اگر برجام بشود ایران گلستان می شود و ظاهراً یک سال دیگر هم قرار است وعده بشنویم که در آینده که اثرات برجام متجلی شود چنین و چنان خواهد شد!
اگر چه رهبر فرزانه انقلاب بارها فرمودند بر توان و ظرفیت های کشور و جوانان تکیه شود اما باز هم عده ای حل همه مشکلات، تحریم ها، بیکاری ها، رکودها و حتی کمبود آب را به مذاکره با غرب گره زدند.
اکنون نتیجه هشدارهای رهبر انقلاب عیان می شود. بعد از دو سال و نیم معطل نگه داشتن کشور، خوش و بش و قدم زدن با کری، تماس تلفنی با رئیس جمهور مودب و باهوش آمریکا، دیدار یهویی با اوباما اکنون رفته رفته ماهیت برجام مشخص می شود. مشخص می شود چرا دولت اصرار دارد که متن توافق محرمانه بماند. می فهمیم چرا نمایندگان مجلس نا محرم می شوند. می فهمیم چرا مدافعان توافق رفته رفته به منتقدان توافق تبدیل می شوند.
اعتراف های صالحی به دبه های آمریکائی و ممنوع المصاحبه شدنش، اعتراف سیف به این که از برجام چیزی عاید کشور نشده است، گلایه شمخانی از بدعهدی آمریکائی ها کم بود اینک هاشمی رفسنجانی که تا همین چند روز قبل در دیدارهای نوروزی خود برجام را می ستود هم لب به شکوه گشوده است که: «برجام می‌توانست عقب ماندگی‌های روابط ایران و کشورهای پیشرفته را جبران کند، اما بدعهدی‌های بعضی از طرف‌های مذاکره، انجام تعهدات را با کندی مواجه کرده است.»
این سخن یعنی اینکه حرف حسن روحانی مبنی بر رفع همه تحریم ها در روز توافق وعده ای بوده شبیه همان وعده حل صد روزه مشکلات معیشتی!
جالب تر اینکه روز گذشته یعنی 29 فروردین وزارتخارجه در گزارش خود به مجلسی ها درخصوص برجام متذکر شد: «بهانه تراشی و کارشکنی آمریکا به خصوص وزارت خزانه داری خود به یک مشکل اساسی تبدیل شده ... تحریم های اولیه آمریکا باقی مانده»
اینکه فردا چه کسی به کلاه گشادی که در ماجرای برجام بر سر ملت ایران رفته است اذعان کند، اینکه برای جبران این خسارت و مقابله با آمریکا چه بهایی باید بپردازیم، اینکه پسرفت در دانش هسته ای را با چه هزینه، خون دل و حتی چند شهید باید جبران کنیم، همه و همه موضوعات مهمی هستند؛ اما موضوع مهم تر این است که نسل جدید در کشور بدعهدی و خوی استکباری آمریکا را با تمام وجود حس کردند.
جوانان اگرچه ظلم و ستم غرب را پیش از انقلاب و زمان جنگ تحمیلی ندیده بودند ولی با این بد عهدی ها ماهیت استکبار برای آن ها هم روشن شد. جوانان به خوبی دریافتند سخنان، تحلیل ها و پیش بینی های رهبر فرزانه انقلاب تا چه حد مبتنی بر واقعیات است. افسوس که این شناخت بهای گزافی داشت.




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.