Skip to Content


باز آمد بوی ماه مدرسه؛ بوی شادی های راه مدرسه


هر سال درست همین موقع هاست که باز تب و تاب می افتد به جان خیابان ها. باز شوق خریدن مداد رنگی و دفتر 40 برگ و جامدادی شهر را پر می کند. باز شلوغ ترین مغازه ها می شوند...

باز آمد بوی ماه مدرسه؛ بوی شادی های راه مدرسه

هر سال درست همین موقع هاست که باز تب و تاب می افتد به جان خیابان ها. باز شوق خریدن مداد رنگی و دفتر 40 برگ و جامدادی شهر را پر می کند. باز شلوغ ترین مغازه ها می شوند لوازم التحریری ها و باز بچه ها که با چه شور و اشتیاقی از لوازم التحریری ها بازدید می کنند و انگار یادشان رفته همین سه ماه پیش بود که آرزو می کردند کاش زودتر فصل کیف و کتاب و مدرسه تمام شود و فصل بازیگوشی و کلاس های مختلف و تفریح شروع.

حالا اما دم هر کتاب فروشی که می رسی و دختر و پسرهای کوچک و بزرگ را می بینی که با چه ذوقی برای سال تحصیلی جدیدشان خرید می کنند سر ذوق می آیی. سر ذوق می آیی و یادت می آید دوران خوش مدرسه ات را...

روزهایی که خواب می ماندی و از استرس 5 دقیقه دیر رسیدن به کلاس مقنعه ات را برعکس می پوشیدی...

روزهایی که درس نخوانده سرکلاس می رفتی و هر بار معلم به لیست کلاس نگاه می کرد قلبت از حرکت می ایستاد و چشمانت خشک می شد به دهانش تا چه اسمی از آن خارج می شود...

روزهای دنبال هم دویدن های توی حیاط و سر به زیر انداختن های توی دفتر... روزهایی که سر 25صدم نمره گریه می کردی...

روزهایی بدون کتاب به مدرسه رفتن و با کیف های پر از خوراکی به سمت اردو رفتن.

روزهایی که زیر صندلی دوستت پونس می گذاشتی و تا یک هفته یک پایت توی دفتر بود و آن یکی سر کلاس. همیشه سخت ترین روز مدرسه، روز 14 فروردین بود!

ناهارهای دسته جمعی وسط حیاط مدرسه؛ آب بازی هایی که تا سوت ناظم به گوش نمی رسید تمام نمی شد؛ تقلب های سر جلسه؛

شوق تعطیلی روز برفی و انتظار برای یک ساعت بیشتر خوابیدن جمعه ها و تقویم سال را به هوای درآوردن تعطیلی ها زیر و رو کردن و پیک های نوروزی که دست نخورده می ماندند همیشه .

آه... که چه روزهایی بود!

این روزها توی دستان هر بچه مدرسه ای که قلم و دفتر می بینم دلم هوای آن روزها را می کند.

روزهای نه خیلی دور مدرسه.

روزهایی که همیشه ازش فراری بودیم و حالا حسترش را می خوریم.

آهای مدرسه یادت به خیر!

یاد صندلی های چوبی و دیوارهای پر از یادگاری و کلاس های پر از خاطرات به خیر.

یاد مدادهای رنگی و دفترهای تعاونی و کتاب های همیشه سختت به خیر.

یاد چُرت های سرکلاس و سرودهای دسته جمعی و زنگ های ورزشت به خیر...




رای شما
میانگین (3 آرا)
The average rating is 3.0 stars out of 5.


مهدی شکوهی
"هفت سالگیم" را نمی‌بخشم که به اول مهرهایم رنگ دلواپسی زد...........!!
0 (2 آرا)
پست شده در ۱۳۹۳/۰۶/۳۰ ۲۱:۲۲