Skip to Content

گزارش از مراسم:

حواشی مراسم معارفه و ارتقاء سرهنگ زارع فرمانده سابق ناحیه مقاومت بسیج میبد


بچه ها در این سالن به اوج عرفان می رسیدند. اینجا به عنوان مشعل درخشان در میبد باید بدرخشد. این تمثال های همه با ما حرف می زنند. ما ماندیم و آنها به اوج آسمان ها رسیدند. هر وقت اینجا می آیم حالم منقلب می شود. ما عقب ماندگان این قافله ایم. پایان این خط لقاء خداست.

به گزارش خبرنگار میبدخبر: ساعت 9 صبح اول شهریورماه است و هفته کاری آغاز شده است. سرباز جای مانده از رزمندگانش در دوران دفاع مقدس و فرمانده کهنه کار بسیج میبد می خواهد که پستش را به جانشینش تحویل دهد.

جلسه با قرائت سوره ای از کلام الله مجید آغاز می شود. با پخش سرود جمهوری اسلامی ایران و کلیپی از شهید کاظمی برنامه ادامه می یابد. سپس سرهنگ زارع سخنرانی می کند. بعد از آن از امام جمعه میبد خواسته می شود برای ایراد سخنانش بر روی سِن بیاید.

آیت الله اعرافی پشت میز قرار می گیرد. چند لحظه ای می گذرد اما سخنرانی آغاز نمی شود.

سکوت در سالن حکمفرماست. برخی ها با تعجب به همدیگر نگاه می کنند و بعضی ها هم به ساعتشان.

خودکارهای من هم آماده لغزیدن روی کاغذند. اما باز امام جمعه حرفی نمی زند.

ناگهان صدای بغض آلودی از حضار می خواهد که او را از حرف زدن منع کنند.

حالا همه متوجه می شوند که چه شده است و علت عدم سخنرانی چیست.

برای روح شهدا و امام شهدا صلوات فرستاده می شود.

باز هم سکوت...

سکوت ادامه می یابد...

برای علمای اسلام صلوات دوم فرستاده می شود.

اشک از چشمان علیرضا اعرافی که امروز به عنوان امام جمعه میبد، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس یکی از مهمترین دانشگاه های جهان اسلام یعنی جامعه المصطفی است جاری می شود.

باز تقاضای امام جمعه با صدای که به سختی شنیده می شود از حضار می خواهد که او را از سخنرانی منع کنند.

چفیه ای بر روی دوش آیت الله اعرافی انداخته می شود تا اشک هایش را پاک کند. دستمال کاغذی نیز روی میز قرار می گیرد.

باز هم صلوات...

آیت الله اعرافی لب هایش را مدام به هم می فشارد، به هر سختی که هست می خواهد بغض اش را فرو نشاند. حالا حریف بغضش اگر شود اشکهای جاری از چشمانش را چه بکند که بی اختیار بر محاسنش می ریزند.

از سردار فتوحی خواسته می شود که ایشان ابتدا سخنانش را شروع کند.

سردار از جایش بلند می شود، به امام جمعه می گوید که بنده هم قادر به سخنرانی نیستم از شما خواهشم می کنم که صحبت کنید.

آیت الله اعرافی با صدایی پر از بغض و دیده گریان به سختی سخنانش را آغاز می کند. او بریده بریده این طور کلامش را شروع می کند: «هر وقت به این سالن می آیم حالم منقلب می شود».

او از خاطراتش این طور یاد می کند که هر زمانی که از قم به میبد می آمدم با شهید نامجو و سرهنگ زارع حشر و نشرمان با بچه های پایگاه در این مکان بود. این سالن الهام بخش آن دوران است. از خدا می خواهم ما را از این مسیر نورانی جدا نکند. خاطرات اعزام ها و حال و هوای معنوی این مکان مقدس هرگز فراموشم نمی شود.

بچه ها در این سالن به اوج عرفان می رسیدند. اینجا به عنوان مشعل درخشان در میبد باید بدرخشد. این تمثال های همه با ما حرف می زنند. ما ماندیم و آنها به اوج آسمان ها رسیدند. هر وقت اینجا می آیم حالم منقلب می شود. ما عقب ماندگان این قافله ایم. پایان این  خط لقاء خداست.

امام جمعه میبد که همیشه در تمام جلسات پشتیبان آموزش و پرورش است و مخالف این که کوچکترین مکانی از آموزش و پرورش برای راه دیگری گرفته شود این دفعه چندین بار این نکته را بیان می کند که این مکان باید دست نخورده باقی بماند. آموزش و پرورش باید دانش آموزان را به این مکان مقدس بیاورد و در این جا نسل چهارم انقلاب با دفاع مقدس و شهدا آشنا شوند.

گفتنی است سالن بسیج خواهران که در میدان شهرداری واقع شده است در دوران دفاع مقدس محل ساماندهی و اعزام نیرو به جبهه های حق علیه باطل بوده است. همچنین این مکان به عنوان معراج شهدای میبد نیز مورد استفاده قرار می گرفته است. خانواده های شهدا در این مکان مقدس پیکرهای فرزندان خود را زیارت می کردند و سپس پیکرهای مطهر شهدا برای تشییع به محلات مختلف میبد برده می شدند.

تصاویری که در زیر مشاهده می کنیم مربوط به رزمندگان اسلام است که از همین سالن به جبهه اعزام می شدند. شاید تصاویر برخی از این رزمندگان امروز دورتادور این سالن نصب شده باشد.

برای شهدای روح شهدا صلوات.

رای شما
میانگین (1 رای)
The average rating is 5.0 stars out of 5.


فلاح يخداني
آن صداقت رزمندگان هشت سال دفاع مقدس بود كه همه دلها را مجذوب خود كرد و همه دشمنان را لرزانيد و وادار به تسليم در برابر حق گردانيد. گريه آيت ا... اعرافي هم از معصوميت ومظلوميت آن دلير مردان است كه خود با چشم خود اين بزرگواران را ديده و حشر ونشر داشت ودر مقابل تمثالهاي اين شهدا ء تحمل را از دست داده در حسرت جا مانده از آن قافله نور ميگريد. ياد و نام همه دلير مردان هشت سال دفاع مقدس گرامي باد.
+2 (2 آرا)
پست شده در ۱۳۹۳/۰۶/۲ ۱۹:۳۴