Skip to Content

گفتگو با خالق رمان «سایه شیطان»

رمان هایم؛ عاشقانه محض نیست


در داستان «سایه شیطان» به تضاد طبقاتی، حسادت عشقی که باعث انتقام از دیگر شخصیت ها می شود پرداخته ام. رمان «راز سکوت» در مورد افسر رژیم طاغوت است که دوبار ازدواج کرده و داستان سوم نیز عشق دختر و پسری هست که دچار اتفاقاتی می شوند. در این داستان بیشتر به فرهنگ های غلط جامعه می پردازم.

به گزراش خبرنگار میبد: برای نوشتن لحظاتی می خواهد پر از سکوت و قلبی پر از عشق. نوشتن استعدادی بوده که از کودکی در خود دیده است و آن را از داستان های کودکان آغاز و به تدریج قصه های کودکانه اش رمان های بزرگی شده اند مثل «سایه شیطان» و «راز سکوت». کسی او را نمی شناسد چرا که معتقد است همیشه برای دل خودش نوشته است.

خانم رسولی متولد قم است. لیسانس مهندسی مواد را از دانشگاه آزاد میبد اخذ کرده و موفقیت اش را مدیون پدر و مادر و در نهایت همسرش می داند. مدتی با او هم سخن شدیم تا برایمان بگوید از چند دهه ی زندگی اش و او این گونه گفت:

 ملیحه رسولی هستم و در رشته ریاضی فیزیک دیپلم گرفته ام. تا قبل از اینکه دانشگاه میبد قبول شوم در قم زندگی می کردم. خانواده ام اهل قم هستند. سال 1370 سال آخر دانشگاهم بود که در میبد ازدواج و تاکنون در میبد زندگی می کنم.  اکنون مدیر آزمایشگاه یکی از کارخانه های اشکذر هستم و در کنار آن، رمان هم می نویسم. سه فرزند به نام های متین، مهیار و مهرداد دارم.

چه طور کسی که ریاضی فیزیک و بعد مهندسی خوانده به نوشتن رمان علاقه مند شده است؟

من در رمان نویسی و شعر گویی استعداد داشتم

در عین حال به مهندسی نیز علاقه مند بودم. دوست داشتم رشته ای به عنوان حرفه داشته باشم و در کنارش بنویسم. در واقع دوست داشتم مهندسی، رمان نویس شوم.

از رمان هایتان برایمان بگویید؟

کتاب اول من به نام «سایه شیطان» در سال 81 به چاپ رسید. رمان دوم «راز سکوت» سال 89 و کتاب دیگری به نام احتمالی «سمفونی عاشقانه بم» تا اواخر امسال چاپ خواهد شد.

چرا بین کتاب هایتان این قدر وقفه افتاده است؟

فرزندانم روال کار من را کمی کند کرده اند. من اکنون داستان دیگری نیز در ذهن دارم اما فعلا وقت آزادی در زندگی برای نوشتن ندارم.

خانم رسولی نویسندگی و شاعری را از چه زمانی شروع کردید؟

من کار نویسندگی را از اواخر دوره ابتدایی شروع کردم. از داستان های بچه گانه. یادم می آید دفترچه های خطی برای خودم درست می کردم و در آن قصه های کودکانه می نوشتم. من همیشه روزنامه و داستان های مجلات را زیاد می خواندم و خیلی به آن ها علاقه داشتم.

مضمون نوشته هایتان عاشقانه است؟

رمان هایم عاشقانه محض نیستند. سعی می کنم داستان هایی که می نویسم عاشقانه محض نباشند و بیشتر به معضلات اجتماعی بپردازم.

موضوع داستان هایتان با هم فرق دارد یا در یک سطح نوشته شده است؟

نه متفاوت است. در داستان «سایه شیطان» به تضاد طبقاتی، حسادت عشقی که باعث انتقام از دیگر شخصیت ها می شود پرداخته ام. رمان «راز سکوت» در مورد افسر رژیم طاغوت است که دوبار ازدواج کرده و داستان سوم نیز عشق دختر و پسری هست که دچار اتفاقاتی می شوند. در این داستان بیشتر به فرهنگ های غلط جامعه می پردازم.

موضوع رمان آینده تان در مورد چیست؟

این داستان بیشتر به شهر یزد بر می گردد که دارای دو دین مختلف مسلمان و زرتشت است. اما من باید برای این داستان تحقیقاتی انجام بدهم. چرا که شخصیت اول داستان من باید به دین اسلام ایمان بیاورد.

موضوع داستان هایتان  از کجا نشأت می گیرد؟

جرقه موضوع های داستان هایم چیزی هایی بوده که در اطرافم اتفاق افتاده و من به آنها بال و پر داده ام.

استعدادی که در خودتان داشتید در هیچ یک از فرزندانتان می بینید؟

بله. پسر بزرگم. او اکنون در این سن مانند خودم دفترچه هایی دارد که در آن داستان هایی کودکانه می نویسد.

فکر می کنید مردم از کتاب های کودکان استقبال می کنند؟

نه . حس می کنم در هیچ کجای ایران از کتاب به خوبی استقبال نمی شود.

سخت ترین لحظه نویسندگی کجاست؟

اگر وقفه ای در نوشتن من پیش بیاید کارم سخت تر می شود. من باید خودم را به جای تمام شخصیت ها بگذارم. اما اگر امروز چند صفحه بنویسم و چند روز به سراغ نوشته هایم نروم نویسندگی سخت می شود.

آیا تاکنون از شما تجلیل شده است؟

فقط به خاطر کتاب اولم. صدا و سیمای مرکز قم گفتگویی را با من انجام دادند که از تلویزیون پخش شد.

آیا در نوشتن کتاب هایتان از کسی کمک گرفته اید؟

نه. چرا که سر منشأ همه رمان هایم داستان هایی بوده که در کودکی نوشته ام و اکنون آنها را بازنویسی کرده ام. اما برای نوشتن کتاب چهارم به تحقیقات احتیاج داشته و باید از خیلی ها کمک بگیرم.

برنامه تان برای آینده چیست؟

کمی از حرفه ام بزنم و بیشتر به بحث نوشتن بپردازم. من رشته ام را خیلی دوست دارم اما در سن خاصی باید آن را کنار بگذارم. نویسندگی را می توانم در هر سنی ادامه بدهم. من سوژه های زیادی در ذهنم دارم و تنها به زمانی برای نوشتن احتیاج دارم.

خانم رسولی از آرزوهایتان برایمان بگویید؟

من آدم بلند پروازی نیستم. اما از فقر مردم خیلی زجر می کشم. واقعا نمی توانم تحمل کنم که فرزند فقیری در اجتماع باشد. چرا که سرمنشأ همه داستان ها همین بچه ها هستند که وقتی بزرگ می شوند می توانند موفق باشند یا خلاف کار.

چگونه می توان یک نویسنده خوب شد؟

کسی که عشق را تجربه نکرده باشد نمی تواند هنرمند باشد. شاعری وقتی می خواهد شعر بگوید یا یک نویسنده می خواهد یک نوشته خوب بنویسد باید عاشق باشد. برای نوشتن داستان باید در جامعه باشی و تمامی دردهای زندگی از نداشتن، شکست، پیروزی و ... را تجربه کرده باشید.

در این راه خانواده تان چه نقشی داشتند؟

خانواده ام مشوقم بوده اند. پدر و مادرم خیلی به من کمک کردند. و هرگز درباره علاقه های من مخالفتی نشان نداده اند. آنها به من کمک کردند که برای تحصیل به میبد بیایم و درس بخوانم. به من اجازه دادند که استعداد من شکوفا شود و بعد از آن هم همسرم مشوق من بود و هست. چرا که من اصلا به چاپ رمان هایم فکر نمی کردم اما او من را تشویق به چاپ رمان هایم کرد.

اول نویسندگی را شروع کردید یا شعر گفتن را؟

اول داستان نوشتن را.

آیا مجموعه شعری از خود به چاپ رسانده اید؟

من شعرهای زیادی گفته ام اما هیچ کدام چاپ نشده است. چرا که همه آنها را برای دل خودم گفته ام. بعضی هایش را در داستان هایم ذکر کرده ام.

اولین داستان که نوشتی به خاطر داری؟

اولین داستانم در یک دفتر خطی قدیمی بود. که فضای زندگی شاهان قدیمی را که خیلی هم بچه گانه بود را نوشتم که چند سال بعد آن را به کتاب 200 صفحه ایی تبدیل کردم که هنوز بازنویسی نشده است.

اولین شعر برای چه کسی بود؟

شخص خاصی در ذهنم نبود. خودم احساس می کردم شعرم عارفانه است. عشق بنده به خدا.

حرف آخر:

دولت از نویسندگان برای نشر آثار خود حمایت نمی کند و هر نویسنده باید مبلغ هنگفتی را در این راه سرمایه کند حالا تا کی سرمایه برگردد. امیدوارم این روند اصلاح شود.

در پایان من تنها از والدین می خواهم در هنگام انتخاب رشته به علایق فرزندان خود احترام بگذارند. و اجازه بدهند فرزندانشان در هر رشته ای که  دوست دارند ادامه تحصیل بدهند. آنها باید اجازه بدهند استعدادهای فرزندانشان شکوفا شود.

من در پایان باز هم از پدر و مادرم و همسرم تشکر می کنم.

گفتگو: فرزانه زارع ده آبادی

رای شما
میانگین (3 آرا)
The average rating is 5.0 stars out of 5.


میهمان
با سلام.
بسیار خبر جالب و جذابی بود.
صبوحی
+1 (1 رای)
پست شده در ۱۳۹۳/۰۶/۴ ۱۲:۳۴
فلاح يخداني
خدا بهت قوت و توانائي بيش از اين عنايت كند.
+1 (1 رای)
پست شده در ۱۳۹۳/۰۶/۳ ۱۴:۲۹